در مورد مشی سیاست خارجی آتی ما پیرامون افغانستان در پاسخ به پیام ف. کاسترو
خلیل وداد خلیل وداد

پرولتاریای همه کشورها متحد شوید!

 

در جریان 7 روز قابل برگشـــــت به کمیته مرکزی

ح.ک.ا. ش. (شعبهءاسناد و ارتباط سکتور 1)  است.

 

 

کمیته مرکزی

حزب کمونیست اتحاد شوروی

 

اشد محرم

پروندهء ویژه

 

 

شمارهء پ. 187/33

 

 

به رفقا، بریژنف، کاسیگین، اندروپوف، گرومیکو، کریلِنکو،سوسلوف، اوستینوف، پوناماریف، روساکوف و زیمیانین.

 

نقل از پروتوکول شماره 187جلسهء بیروی سیاسی کمیته مرکزی مؤرخ 10 مارچ سال 1980.

 

 

 

در مورد مشی سیاست خارجی آتی ما پیرامون افغانستان در پاسخ به پیام ف. کاسترو.

 

1. نظریات ارائه شده در یادداشت مؤرخ 10 مارچ سال 1980 رفقا گرومیکو ، اندروپوف، اوستینوف و رحمانین  تأیید میگردند (پیوست است).

 

2. طرح دساتیر به سفیر اتحادشوروی در هاوانا  (پیوست 1) تصویب است.

3. طرح دساتیر به سفیر اتحادشوروی در کابل تصویب است (پیوست 2)

 

 

منشی کمیته مرکزی

 

 

18-ای اِم.

ن ش

 

 

 

پیوست ....         300 نسخه

 

 

 

پیرامون بند 33 پروتوکول شماره 187

اشد محرم

 

کمیته مرکزی ح.ک.ا.ش.

 

مطابق سپارش مؤرخ 28 فبروری سال روان (پ 185/1) در رابطه به نامهء ف. کاسترو به ل. ای. بریژنف (تیلگرام شماره 167 از هاوانا) نظریات آتی پیشنهاد میگردند.

برای تعیین گامهای بعدی ما در مسایل روابط خارجی پیرامون افغانستان، منجمله پیشنهاد فیدل کاسترو در امر کمک حسن نیت در جهت سازماندهی مذاکرات میان افغانستان و پاکستان، نکات اساسی آتی را باید در نظر گرفت:

اوضاع داخل و پیرامون افغانستان کماکان وخیم است. گرچه اقدامات رهبری نو افغانستان در داخل کشور و در  عرصهء بین المللی باعث ثبات داخلی و تحکیم مواضع بین المللی ج.د.ا. شده ولی این پروسه خیلی بطی ست. توانایی رزمی نیروهای مسلح افغانستان نیز پایین است. فعالیتهای ضد انقلاب داخلی و خارجی متکی به پشتیبانی مادی، جنگی و سیاسی ایالات متحده امریکا، پاکستان و بعضی کشورهای اسلامی با رژیمهای ارتجاعی  ادامه دارد.

با درنظر داشت اینهمه حل مؤفقانهء معضلات داخلی و تحکیم نظام نوین در افغانستان به مساعی و زمان بیشتر نیاز دارد که در درازنای آن قطعات شوروی در آنجا بحیث ضامن (فاکتور) ثبات و بازدارندهء فعالیتهای نیروهای ضد

رأی گیری شماره  187-8

شمارهء کمیته مرکزی موجود نیست

انقلاب داخلی و خارجی خواهند ماند.

همزمان برای ایجاد شرایط بهتر در راستای ثبات افغانستان میتوان اینرا نیز درنظر داشت که در اثر موضع قاطع ما در مسألهء افغانستان در میان کشور غربی و جنبش عدم انسلاک علاقمندی معینی برای یافتن راه حل سیاسی این مسأله دیده میشود. اما مهم اینست که این تلاشها را طور لازمی سمت داده و آنها را با محتوای مثبت برای ما و در تقابل با تلاشهای کشورهای غربی در جهت تغییر رژیم در افغانستان تکمیل نموده و بشکل تلاشهای حل سیاسی که به کوتاه ترین راه خروج از آنجا بیانجامد، انجام داد.

در این رابطه میتواند نظر فیدل کاسترو در مورد اینکه کوبا بحیث رییس جنبش عدم انسلاک ابتکار کمک حسن نیت را در جهت سازماندهی مذاکرات میان افغانستان و پاکستان انجام دهد، مفید باشد.

بنابراین در نامهء پاسخی ل.ای. بریژنف به ف. کاسترو بهتر خواهد بود، نظر مثبت ما پیرامون پیشنهادش مبنی بر کمک حسن نیت کوبا به تدویر مذاکرات میان افغانستان و کشورهای همسایهء اش و تأمین ضمانتهای لازمی مبنی بر عدم مداخله در امور درونی ج.د.ا. تذکر داده شود. البته، همزمان لازم است که با ف. کاسترو تفاهم شود، تا وی از جانب خود و ما از سوی خویش این نظریه را با ب. کارمل در میان بگذاریم. همچنان ضروریست به ف. کاسترو برخورد ما نسبت به حل سیاسی و پیچیده گی چالشهای داخلی افغانستان توضیح داده شود تا ف. کاسترو به واقعیت اوضاع پی برده و تصور ذهنی در مورد دستیابی به حل ساده و سریع مسأله نداشته باشد.

با درنظر داشت رسالتِ تأمین شرایط لازمی برای با ثبات سازی اوضاعِ درونی افغانستان و ضرورت اینکه جهان به شرایط نو این کشور و نقش جدید اتحادشوروی در آنجا خو بگیرد، برخورد ما نسبت به حل سیاسی اوضاع افغانستان میتواند دارای وظایف کوتاه مدت و درازمدت باشد. مگر انجام نهایی وظایف درازمدت به حل وظایف اولیه مربوط اند، تا با اینوسیله همواره به این پروسه تأثیر گذاشته شود.

بصورت کل تقسیم اوقات حل سیاسی میتواند از کمپلکس قرارهای دوجانبه میان افغانستان و همسایگانش قبل از همه پاکستان و سیستم لازمی ضمانتی (گرانتی) از جانب اتحادشوروی، ایالات متحده و بعضی دولتهای دیگر تشکیل گردد که هرکدام آنها هم برای افغانستان و هم برای جانب مخالف قابل پذیرش باشد.

وظیفهء نخستین باید اعلام بررسی عادی سازی روابط افغانستان با همسایگانش باشد. در اینصورت باید اضافه گردد که کشورهای همسایهء افغانستان  و همچنان ایالات متحده امریکا و دول دیگر که در فعالیتهای ضد افغانی سهیم اند، از همان آغاز پروسهء حل سیاسی به اقدامات عملی دست یازند که گواه قطع مداخله منجمله مداخلهء مسلحانه در امور درونی افغانستان باشد. باید این درخواست را با امکان رشد مثبتِ پروسهء حل سیاسی پیوند مستقیم داد. 

آنچه مربوط به محتوای توافقات احتمالی میان افغانستان و همسایگانش میشود، در پهلوی تحکیم اصول عام مربوط به احترام استقلال، تمامیت ارضی، آمادگی به انکشاف روابط براساس همسایگی نیک و عدم مداخله در امور درونی یکدیگر، حتماً روی مسئولیتهایی دایر بر قطع هرنوع فعالیت مسلحانه و همهء اشکال دیگر اقدامات خصمانه از خاک این کشورها در برابر یکدیگر و همچنان حل مشکلِ پناهنده ها از افغانستان تأکید شود. از جمله میتوان موارد استفاده از پناهندگان  برای اقدامات تخریبی برعلیه ج.د.ا.، ازبین بردن کمپهای پناهندگان در نزدیکی مرز افغانستان، عودت مهاجران به افغانستان و جابجایی آنهایی که خواهان برگشت نیستند، در عمق خاک پاکستان و ایران به دور از سرحد را خاطر نشان کرد. در نهایت برای انجام این اقدامات در خاک پاکستان و ایران میتوان شکلی از کنترول را با اشتراک افغانستان پیشبینی کرد.

 در پروسهء طرح اینچنین توافقات، احتمالاً پرسش مربوط به احترام متقابل مرزهای کنونی میان دولتهای مذاکره کننده بویژه تلاش پاکستان برای برسمیت شناختن خط دیورند از جانب افغانستان بمیان خواهد آمد. از نگاه تاریخی این مسئله برای افغانستان خیلی دشوار است. حل نهایی این موضوع به رشد اوضاع درونی افغانستان و پیرامون آن وابسته است. بناً به حکومت ج.د.ا. معقول نخواهد بود، پیش از وقت- تا آنکه موضع واقعی پاکستان برملأ شود، از برسمیت شناختن خط دیورند، بگوید. بنا به دلایل تاکتیکی افغانها باید از این مسئله در جهت امتیازگیری حداکثر از پاکستان در مسائل مورد علاقهء خویش سود ببرند.

مذاکرات با هدف توافقات مشخص باید مستقیماً میان افغانستان و پاکستان و همچنان میان ایران و افغانستان صورت گیرد. این امر از یکسو باعث تحکیم موضع حکومت ج.د.ا. شده و از سوی دیگر از بین المللی شدن «انترناسیونالیزاسیون» حل سیاسی افغانستان جلوگیری خواهد کرد. کوبا بحیث رئیس جنبش عدم انسلاک میتواند نقش همآهنگ کنندهء چنین مذاکرات دوجانبه را با تعهد حتمی اشتراک کننده گان آن در جهت تأثیر مثبت به روند مذاکرات حسن نیت بعهده داشته باشد، اما نه برای تعویض مذاکرات مستقیم میان افغانستان و همسایگانش.

توافقات بدست آمده در جریان چنین مذاکرات با ضمانتهای معینی در گام نخست از جانب اتحادشوروی، ایالات متحده و یکعده کشورهای دیگر که برای افغانستان و جانب دیگر قابل پذیرش باشد، یکجا خواهند بود. برای طرح اینچنین مسأله کاندیداتوری چین برای افغانستان بهتر خواهد بود.

اکنون، ظاهراً پیش از وقت خواهد بود، اگر محتوای مفصل ضمانتها و ترکیب مشخص اشتراک کننده گان آن معین شود، چون این مضوع بسته گی به محتوای خود مذاکرات و انکشاف اوضاع دارد. ماهیت اصلی ضمانتها باید آن باشد که کشورهای تضمین کننده خود و با ستفاده از نفوذ شان مذاکرات دوجانبه میان افغانستان، پاکستان و ایران را باید ترغیب کنند. ایالات متحده باید قبول کند که ازهرنوع عملیات تخریبی منجمله از خاک کشور سومی علیه افغانستان و حکومتش  خودداری مینماید.

همچنان در جریان مذاکرات در مورد ضمانتها میتوان از گسترش حضور نظامی ایالات متحده در منطقهء بحرهند که در واقع خطری برای امنیت اتحادشوروی بوده و همچنان هیچ ربطی در امر ثبات در خاور میانه ندارد، یادآوری کرد.

در هنگام بحث پیرامون ضمانتها و همچنان در هنگام مذاکرات روی حل سیاسی بصورت عموم لازم است کار را طوری پیش برد که دول مربوطه واضحاً بدانند که مسائل مربوط به نظام کنونی افغانستان و ترکیب حکومت آن هیچگاهی موضوع مذاکره نخواهند بود. مساوی با این باید واضح گردد که مسائل مربوط به افغانستان در غیاب حکومت ج.د.ا. و بدون اشتراک آن نمیتواند، حل و فصل گردد.

با طرح نظریات بالا پیشنویسهای نامهء پاسخی ل. ای. بریژنف به ف. کاسترو و پیام ما در این رابطه به ب. کارمل آماده اند.

خواستار بررسی تان هستیم.

 

آ. گرومیکو، یو. اندروپوف، د. اوستینوف، ب. پوناماریف و او. رحمانین

 

10 مارچ سال 1980

شماره 0212/گ. اِس.

 

21-پ.ای.، کِ. ای.

پ. ای.


September 19th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی